کد مطلب:314434 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:231
هفت زیارت عاشورا به نیابت از حضرت ابوالفضل العباس
یكی از فضلای حوزه ی علمیه ی قم كه عالمی متقی و پرهیزكار می باشد، كه طبق خواسته ی ایشان از بردن نامشان خودداری می كنیم، كرامت زیر را به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام فرستاده اند:
عیال این حقیر در تابستان سال 1377 شمسی مبتلا به تب شدیدی شد و این تب به هیچ وجه قطع نمی شد. حدود دو ماه پی در پی آمپول های قوی پنی سیلین می زد و انواع داروها را مصرف می كرد. ولی مؤثر واقع نشد و منجر به عفونت شدید خونی شد كه پزشكان تهران و اصفهان و قم می گفتند ما باید ایشان را در بیمارستان بستری كنیم. سبب تب و این عفونت معلوم شد و الا ممكن است منجر به ناراحتی های دیگر شود.
و هر روز هم ایشان ضعیف تر می شود. و پزشكی كه در تهران در بیمارستان
[ صفحه 381]
خاتم الأنبیاء مراجعه كردیم، همان موقع می خواست ایشان را بستری كند و گفت: ممكن است ایشان تلف شود. ولی من استخاره كردم، بد آمد لذا صرف نظر كردم. در این مدت توسلات زیادی داشتم و دوستانم برای من توسلاتی داشتند. چون واقعا زندگی را برای من و سه اولاد دخترم كه در سنین 12 و 7 و 2 ساله بودند تلخ كرده بود.
ولی باز ناامید نبودم و دو نذر هم كرده بودیم، یكی خودم و یكی مادر عیالم و آن كه مادر عیالم كرده بود برای حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بود.
ولی خودم برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و یكی از دوستانم هم نذر كرده بود هفت زیارت عاشورا را به نیابت از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برای شفای ایشان و دو حاجت خودش بخواند.
و یكی از این روزهای زمستانی دوستم به من تلفن كرد و گفت: فلانی بیا من قضیه ای دارم، برایت بگویم تا دلت آرام بگیرد. گفت: دیشب یكی از همشهری های ما خواب دیده است كه به فلانی یعنی شخصی كه هفت زیارت عاشورا نذر كرده بود بگوید كه حضرت ابوالفضل علیه السلام می گویند ما آن زن را عیال این جانب را شفا دادیم و ناراحت نباش و دو حاجت تو را هم دادیم. این خواب را هم برایم گفت، چند روزی نگذشته بود كه به لطف حضرت حال ایشان خود به خود رو به بهبود رفت.
و آزمایش ها انجام شد و عفونت كم شده بود، ما هم با استخاره داروها را قطع كردیم و دوباره آزمایش كردیم باز كم شد تا دفعه سوم به طور كلی رفع شده بود. و حال ایشان خوب شده بود كه همه تعجب می كردند و می گفتند عنایت اهل بیت علیهم السلام یك ماه هم نشد كه ایشان به طور معجزه به سفر عتبات مشرف شدند. و از حضرات معصومین تشكر كردند، خصوصا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام.
عیال این حقیر در تابستان سال 1377 شمسی مبتلا به تب شدیدی شد و این تب به هیچ وجه قطع نمی شد. حدود دو ماه پی در پی آمپول های قوی پنی سیلین می زد و انواع داروها را مصرف می كرد. ولی مؤثر واقع نشد و منجر به عفونت شدید خونی شد كه پزشكان تهران و اصفهان و قم می گفتند ما باید ایشان را در بیمارستان بستری كنیم. سبب تب و این عفونت معلوم شد و الا ممكن است منجر به ناراحتی های دیگر شود.
و هر روز هم ایشان ضعیف تر می شود. و پزشكی كه در تهران در بیمارستان
[ صفحه 381]
خاتم الأنبیاء مراجعه كردیم، همان موقع می خواست ایشان را بستری كند و گفت: ممكن است ایشان تلف شود. ولی من استخاره كردم، بد آمد لذا صرف نظر كردم. در این مدت توسلات زیادی داشتم و دوستانم برای من توسلاتی داشتند. چون واقعا زندگی را برای من و سه اولاد دخترم كه در سنین 12 و 7 و 2 ساله بودند تلخ كرده بود.
ولی باز ناامید نبودم و دو نذر هم كرده بودیم، یكی خودم و یكی مادر عیالم و آن كه مادر عیالم كرده بود برای حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بود.
ولی خودم برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و یكی از دوستانم هم نذر كرده بود هفت زیارت عاشورا را به نیابت از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برای شفای ایشان و دو حاجت خودش بخواند.
و یكی از این روزهای زمستانی دوستم به من تلفن كرد و گفت: فلانی بیا من قضیه ای دارم، برایت بگویم تا دلت آرام بگیرد. گفت: دیشب یكی از همشهری های ما خواب دیده است كه به فلانی یعنی شخصی كه هفت زیارت عاشورا نذر كرده بود بگوید كه حضرت ابوالفضل علیه السلام می گویند ما آن زن را عیال این جانب را شفا دادیم و ناراحت نباش و دو حاجت تو را هم دادیم. این خواب را هم برایم گفت، چند روزی نگذشته بود كه به لطف حضرت حال ایشان خود به خود رو به بهبود رفت.
و آزمایش ها انجام شد و عفونت كم شده بود، ما هم با استخاره داروها را قطع كردیم و دوباره آزمایش كردیم باز كم شد تا دفعه سوم به طور كلی رفع شده بود. و حال ایشان خوب شده بود كه همه تعجب می كردند و می گفتند عنایت اهل بیت علیهم السلام یك ماه هم نشد كه ایشان به طور معجزه به سفر عتبات مشرف شدند. و از حضرات معصومین تشكر كردند، خصوصا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام.